حسابداری نوین

گروه آموزشی حسابداران حرفه‌ای ایران

حسابداری نوین

گروه آموزشی حسابداران حرفه‌ای ایران

قیمت بلیت، ارزش فیلم

بعد از رکودی یک ماهه، کم کم سینماها نفس می کشند. فروش فیلم ها بهتر شده و کمی به شرایط عادی بازگشته است. «درباره الی» احتمالا همین روزها در پایتخت به باشگاه میلیاردی های سینمای ایران می پیوندد. فروش «خروس جنگی» و «پسر تهرونی» هم قابل قبول است. اینها کمدی های مفرح سینمای ایران (با تعریف و قواعد سینمای بدنه اینجا) هستند و در اکران تابستانی شاید این کف فروشی باشد که از آنها انتظار می رفته. درست در روزهایی که صحبت از بازگشت رونق به گیشه است، قیمت بلیت سینماها هم گران شده. فیلمسازی می گفت: «وقتی خانواده ای تصمیم به دیدن فیلمی می گیرد دیگر برایش خیلی تفاوت ندارد که بلیت آن فیلم را هزار تومان بخرد یا 5 هزار تومان.» فروش روزهای سه شنبه که قیمت بلیت ها نیم بهاست البته چیز دیگری را نشان می دهد ولی همان فرض اول هم که صحت داشته باشد در طول سال معمولا فقط در مورد یکی دو فیلم صدق می کند. سینما هنوز هم تفریح گرانی نیست و دوستی برای باور اینکه چقدر بلیت سینما در اینجا ارزان است، نرخ آن را با بلیت سینما در آمریکا مقایسه کرده بود. فقط احتمالا یادش رفته بود به برخی تفاوت ها هم اشاره کند. مثل کیفیت سالن نمایش و خدماتی که در آنجا به تماشاگر ارائه می شود و البته فناوری و تکنولوژی هنر – صنعتی که هنوز هم می تواند مخاطبش را شگفت زده کند؛ اینکه در تابستان دنباله های «شبی در موزه» و «عصر یخبندان» در آنجا تماشاگران را سر ذوق می آورند و البته مفهوم سرگرمی در سینمای داستان گوی متعارف تجاری که چقدر با آنچه در اینجا جریان دارد، متفاوت است.

درباره سطح غالب محصولات سینمای بدنه نمی خواهم مرثیه سرایی کنم. فقط به یک نکته اشاره می کنم که همین فیلم های پیش پا افتاده و حتی مبتذل، تا چند درصد می توانند تماشاگر را به تماشایشان چنان مجاب کنند که قیمت بلیت برایشان اهمیتی نداشته باشد؟ «اخراجی ها» یک پدیده است و به ندرت پیش می آید که موجی از جنس آنچه فیلم ده نمکی در جامعه به راه انداخته، به وجود آید. سینمای ایران، خوب، بد، زشت، فاخر یا مبتذل، روشنفکرانه یا فیلم فارسی، به دشواری می تواند تماشاگرش را سر ذوق بیاورد و غافلگیر کند. معمولا هم این کار را با پیش پا افتاده ترین محصولاتش می کند. «درباره الی» البته می توانست نشان دهد که تماشاگر الزاما دنبال این نیست که به هر کیفیتی بخندد که شرایط بد اکران، خیلی اجازه این کار را نداد. البته خود این فیلم هم می تواند مثال خوبی برای طرفداران گران شدن قیمت بلیت سینماها باشد. تماشاگر «درباره الی» قطعا تماشای این فیلم را – اگر برای دیدنش مجاب شده باشد – با بلیت گران هم از دست نمی دهد. ولی انصافا فیلم هایی که انگار ساخته شده اند تا در یک سالن درجه 3 غیر استاندارد به نمایش در آیند و اصلا نمایش شان در این نوع سالن ها، با ساختار، سر و شکل شان همخوانی عجیبی دارد را بلیت 3هزار تومانی دیدن حس مغبون شدن به مخاطبش القا می کند.

تاثیر سالن نمایش را اصلا نباید دست کم گرفت. به نظرم «پسر تهرونی» در یکی از سالن های قدیمی متروکه لاله زار، اینقدرها هم فیلم بدی به نظر نمی آید و اصلا شاید مایه فیلم فارسی اش در چنین محیط نوستالژیکی حس دلچسبی را ایجاد کند. اگر می شد مثل قدیم، سیگاری هم در سالن کشید که شاید اصلا بشود درباره دلایل شاهکار بودن فیلم توضیحات مبسوطی را ارائه داد. 

 

نویسنده:

سعید مروتی